سیر و پیاز دعوا می کنن، سیر به پیاز می گه : برو گم شو ، بوی بدی داری. |
پیاز و سیر با هم دعوا می کنن، سیر به پیاز می گه: حیف که سیرم و الا می خوردمت. |
مورچه هه به تنهایی ۲ تا گندم ور می داره، دیسک کمر می گیره. |
می خواستن کچلی را ترور کنن، تو سشوارش بمب کار می ذارن و به شامپوش مواد شیمیایی می ریزن. |
روزی خبر نگاری از عمران صلاحی، یکی از بزرگان طنز پرداز و طنز نویس این مرز و بوم، پرسید؟ شما که خودتان ترک هستید، چرا از این همه جوک راجع به ترک ها ناراحت نمی شوید؟ عمران صلاحی در جواب پرسش گر گفت: در باره ملیت های بزرگ، جوک درست می کنند. |
سوسکه مست می کنه و می ره جلوی دم پایی و می گه: بزن، ده بزن دیگه لعنتی !!! |
مردی می ره لامپ مهتابی بخره، داخل دکونی می شه ولی چون نمی دونست چی بگه، می گه: ببخشین حاج آقا، لطفا ۱ متر لامپ بدین !!! |
اگه حیوونا قرار بود شغلی انتخاب کنن، حتما وال ملوان، گورخر زندانی، لک لک شالی کار، دارکوب نجار، زنبورعسل قناد، بلبل خواننده، کرم ابریشم بافنده، میمون بندباز و کبوتر پستچی می شدند. |
طرف می ره و در یخچال رو باز می کنه و می بینه: ژله هه داره مثل بید می لرزه، بهش می گه: نترس میخوام پنیر بخورم. |